Your browser does not support JavaScript!
طراحی گرافیک
طراحی پوستر
طراحی اینفوگرافیک
طراحی لوگو
عناصر فضا

عناصر فضا / توده اجزای گرافیکی هستند که در آرایش فضایی تصاویر به کار می‌آیند. در این قسمت از دائره‌العمارف قصد داریم شما را با این عناصر آشنا کنیم.

همانطور که دانستیم، عناصر اجزای گرافیکی‌ای هستند که در آرایش فضایی تصاویر به کار می‌روند. عناصر ساده، عناصر پیچیده‌تر از خود را می‌سازند. به این ترتیب که گسترش نقطه در فضا، خط و گسترش خط نیز به نوبه خود صفحه و حجم را در فضای کادر می‌سازد. این اجزا معمول‌ترین و بنیادی‌ترین شیوه را برای آرایش یا تقسیم‌بندی فضا عرضه می‌کنند. همه اجزای گرافیکی که در یک ترکیب‌بندی به کار می‌روند، در جوهره خود، در حقیقت یکی از این عناصر بنیادین هستند.

عناصر فضا / توده قطعا معمولی، ساده و آشنا به نظر می‌رسند. با این حال، توضیح بیشتر در مورد این عناصر برای روشن شدن نقششان در ترکیب‌بندی بصری ضروری است. ارتباط هماهنگ میان اجزایی که یک ترکیب‌بندی را می‌سازند بستگی به نظم، تعامل و کاربرد این عناصر دارد.

نقطه

نقطه ساده‌ترین عنصر فضا است. در ریاضیات به عنصری نقطه گفته می‌شود که هیچ بعدی ندارد. از نظر بصری، نقطه اولین لکه یا نشان قلم روی صفحه است. اما به صورت کلی، می‌توان گفت نقطه عنصری است که در مقایسه با کادر از نظر اندازه بسیار کوچکتر است.

خط

خط به عنوان مسیر حرکت نقطه تعریف می‌شود. به این شکل است که یک نقطه تغییر هویت می‌دهد و به خط تبدیل می‌شود. بر اساس هندسه اقلیدسی، خط در طول خود تا بی‌نهایت امتداد می‌یابد، اما عرض و ارتفاع ندارد. خط در بازنمایی گرافیکی خود حرکت مستقیم یا منحنی‌ای است که طولش از عرضش بیشتر باشد. خط‌ها را می‌توان در سه دسته مستقیم، منحنی منتظم و منحنی پیچیده جای داد.

منحنی منتظم (Increasing Curve) در حقیقت قطاعی از محیط یک دایره است که یک کمان را می‌سازد. این منحنی در مسیر خود به بالاترین نقطه‌اش می‌رسد و پس از آن تغییر مسیر داده، به سمت پایین حرکت می‌کند و به نقطه پایانی خود می‌رسد.

یک منحنی فزاینده (Regular Curve) از قطاع یک چهارم یا کمتر یک بیضی ساخته می‌شود. همانطور که نقطه در راستای مسیر بیضی حرکت می‌کند، خط از شعاع کوچک به سمت شعاع بزرگ تغییر مکان می‌دهد. هر چقدر که شعاع افزایش می‌یابد، خط سطح بیشتری از فضا را در خود جای می‌دهد.

منحنی‌های مرکب (Variable Curve) از ترکیب تعدادی منحنی منتظم یا بالارونده در اتصال با یکدیگر ایجاد می‌شوند. این ترکیب می‌تواند یک لبه نرم و پیوسته به دست دهد یا راستای خود را ناگهان تغییر دهد و یک نقطه شکست ایجاد کند.
خطوط به موازات یکدیگر، عمود برهم یا به صورت قطری در راستای نیروهای درون کادر، درون آن چیده می‌شوند. قرارگیری خطوط در راستای این نیروها ترکیب پایدار و صریحی به دست می‌دهد.

اما خطوطی که با زاویه تند نسبت به این نیروها قرار می‌گیرند، خارج از انتظار معمول ما از یک ترکیب هستند و می‌توانند ترکیب پویایی ایجاد کنند. هیچ یک از آرایش‌های فضایی بر دیگری برتری ندارند. آنچه در اینجا مهم است، حساسیت نسبت به موقعیت قرارگیری خطوط و تقسیمات فضایی در رساندن پیام بصری است. توجه به موقعیت قرارگیری خطوط و تقسیمات فضایی در رساندن پیام بصری است. توجه به ارتباط میان خطوط به صورت صمیمی، در رقابت با یکدیگر یا منفعل نیز بسیار مهم است. خطوط زاویه‌دار به نوعی جسورند و به شکل خشنی فعالیت را القا می‌کنند.

سطح

هر فضای دوبعدی که از برخورد خطوط مستقیم یا منحنی ایجاد شده باشد، یک سطح را می‌سازد. یک سطح می‌تواند هر فرمی داشته باشد و به هر شکلی بر سطح تصویر قرار گیرد. چند ضلعی‌های منتظم یا نیمه منتظم و همچنین دایره‌های بسته و بیضی‌ها، اشکالی هستند که سطوح را تعریف می‌کنند. اشکال دیگر نیز مانند مربع در ذات خود دارای نیروهای بصری ضمنی هستند.

مثلث، مربع و دایره اشکال ابتدایی هستند که سطوح را می‌سازند. این اشکال در فضای تصویر غالبا در موقعیتی موازی و در ارتباط با رویه‌ها ظاهر می‌شوند. همچنین برای خلق بی‌شمار ترکیب منتظم و یا غیر منتظم می‌توان از سطوح استفاده کرد.

حجم

شاید اشاره به اهمیت فضای سه بعدی که یک شکل یا شی اشغال می‌کند، در اینجا بی معنی به نظر برسد. چراکه بحث ما حول فضای گرافیکی است که عمق ندارد. اما ایجاد تصور عمق عامل مهمی در تحریک بصری به حساب می‌آید. درک قدرت بصری حجم برای طیف وسیعی از عملکردهای گرافیکی اهمیت دارد. علاوه بر صنعت چاپ، رسانه‌های دیگر چون بسته‌بندی، رسانه‌های زمان‌مدار مانند پویانمایی، طراحی وب، گرافیک محیطی و سیستم‌های رایابی نیز با این مسئله درگیرند. در همه این عملکردها باید از امکانات سه بعدی حجم و فضا به درستی استفاده شود. حتی برخی نظام‌های رنگی در فضای رنگی سه‌بعدی سازمان‌دهی می‌شوند.

حجمی که در فضای دوبعدی بازنمایی می‌شود، از طریق فرایندی شناختی درک می‌شود. در این فضا، ویژگی‌های بصری شی سرنخ‌هایی ادراکی از عمق به ما می‌دهند. اندازه، شکل، رنگ، شفافیت، لایه‌لایه بودن، روی هم قرار گرفتن سطوح و زاویه ان‌ها با یکدیگر معمولا برای القای عمق بر سطح فضای دوبعدی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

برگرفته از کتاب الفبای زبان تصویر: فرم و فضا، نوشته دنیس ام پولاها، مترجم: راضیه مهدیه.