Your browser does not support JavaScript!
طراحی پوستر
طراحی اینفوگرافیک
خدمات طراحی گرافیک
طراحی گرافیک
کنتراست

کنتراست چیست؟ شاید بارها نام آن را شنیده باشید اما به درستی ندانید کنتراست به چه معنی است. تکنیک های بصری در دو قطب مخالف دسته بندی می شوند و این مسئله، علاوه بر نشان دادن و تاکید بر گستره وسیع انتخاب های کاربردی در طراحی، به منظور بیان اهمیت زیاد تکنیک و مفهوم کنتراست در بیان بصری صورت می گیرد. معنا در بطن قطب های متضاد شکل می گیرد. آیا درک گرما بدون سرما، یا شیرینی بدون تلخی امکان پذیر است؟ تضاد در پدیده ها و واکنش حواس نسبت به آن، باعث تقوست معنا می شود. در روند سازماندهی بصری، تضاد، نیرویی حیاتی در خلق یک کل منسجم است. در تمام هنر ها کنتراست ابزاری نیرومند برای بیان، تقویت معنی و بنابراین موجب سادگی و سهولت ارتباط است.

گرچه در ترتیب قرارگیری تکنیک ها، از هارمونی به عنوان قطب مخالف تضاد یاد شده است، لازم به ذکر است که هر دو در جریان بصری اهمیت فوق العاده ای دارند. آن ها نشان دهنده چگونگی جریان مداوم و فعالانه دیدن اطلاعات بصری و در نتیجه چگونگی فهم آن چه می بینیم، هستند. ارگانیسم بدن انسان نیازمند هارمونی، راحتی و آسودگی است. همان چیزی که بودیست های ذن از آن با عنوان ((مراقبه در آسودگی و آرامش مطلق)) یاد می کنند. 

ما نیازمند آن هستیم که همان طور که در آزمایش های روان شناسان گستالت دیده می شود، تمام انگیختار ها را به صورت کل های واحد تفکیک کنیم و ظاهرا این کار را به منظور کاهش تنش و سردرگمی و و توجیه و تفسیر به وسیله استدلال و منطق انجام می دهیم. تنها در نتیجه این جستجوی فعالانه و بی انتهاست که ارزش تضاد معلوم می گردد. کنتراست در حقیقت بر هم زننده تعادل، و تحریک کننده و جلب کننده توجه است. بدون تضاد ذهن به سمت از بین بردن تمام حواس و به وجود آمدن جو زوال و نابودی پیش می رود.

کنتراست و نقش آن در دیدن

در سواد بصری، مفهوم تضاد با این نکته آغاز می شود که دیدن یا ندیدن، به دلیل حضور یا فقدان نور صورت می گیرد. هر قدر دستگاه بینایی ما خوب عمل کند، یا اشیایی که در محیط بتوان دید زیاد باشند، بدون نور ما عملا کوریم. دستگاه بینایی در دیدن در درجه دوم قرار می گیرد و این نور است که کلید نیروهای بصری است. 
اما تنها غیاب نور نیست که دیدن را ناممکن می سازد. اگر محیط تماما از یک خاکستری میانه با ارزش واحد و یکسان ساخته شود، ما باز هم قادر به دیدن نخواهیم بود.البته حس کوری، مانند وقتی که در اتاقی کاملا تاریک است قرار داریم، در ما به وجود نمی آید؛ اما قدرت تمیز و تشخیص اشیا از ما سلب می شود. به عبارت دیگر تضاد رنگمایه ها همان قر در دیدن موثر است که حضور نور.

نقش تضاد در ترکیب بندی

دیدن قویا مرتبط است با فهم نقوش و جریانی که به علت نیاز ما به تشخیص دادن صورت می گیرد. گرگوری در کتاب "چشم هوشمند" می نویسد: ((در این جا نقش "نقوش" مفهومی کاملا جداگانه از "اشیا" دارند. منظور ما از نقش مجموعه ای داده ها در فضا یا زمان به دریافت کننده اطلاعات بصری است.)) دیدن به معنی دسته بندی نقوش به منظور فهمیدن یا تشخیص دادن است. ابهام در این راه مانع بزرگی است و برای این که فرایند دیدن به خوبی صورت گیرد، باید از آن پرهیز شود. 

اگر یک خط مربعی را بسیار نزدیک به خط نیمه آن قطع کند، اما با این حال از آن فاصله داشته باشد، این فاصله از محور، با وجود ناچیز بود، بیننده را آشفته می کند. چون نه نشانگر تعادل است و نه آن قدر از محور دور که وضعیت نامتعادل خود را مشخصا جلوه دهد. موثر ترین روش استفاده از ادراک بصری، قار دادن یا تعیین وضع کلید های بصری در یکی از دو حالت تعادل یا بی تعادلی و قدرت یا ضعف است. 

تنها آثاری که دارای تقارن و تعادل باشند، خوب نیستند. بلکه آثار هنری می توانند در اثر وضوحی که از طریق برجسته سازی یا تضاد در ترکیب بندی به وجود می آید، نیز "خوب" نامیده شوند. با این که انسان آشکارا نیازمند تعادل و تناسب و آرامش است، اما نیاز به قطعیت نیز همان اندازه در وی قوی است. نیاز چشم به برانگیختگی و شگفتی، دلیل نیاز به برجسته سازی در ساختار و پیام است. کنتراست، که یک روش بصری برای برجسته ساختن معناست، نه فقط توجه بیننده را جلب می کند، بلکه برای مهم تر جلوه دادن معنا و پویا تر کردن آن در آن اغراق می کند. برای مثال اگر می خواهید بزرگی چیزی را به نمایش بگذارید، کافی است جسم کوچکی در کنار آن قرار دهید. این همان کنتراست است.

کنتراست در رنگ مایه

با استفاده از رنگمایه یا تیرگی و روشنی نسبی در یک زمینه می توان کنتراست را تشدید کرد. اندازه یا نسبت تنها عامل تشدید تضاد نیست. بلکه اگر زمینه را به دو نیم مساوی تقسیم کنیم، باز هم تضاد به وسیله رنگمایه حفظ می شود. چراکه قسمت سیاه به سبب وزن بیشترش بر زمینه حاکم است. اگر از رنگمایه های روشن تر به جای سیاه استفاده شود، باید برای تقویت مفهوم پیام ها نسبت بیشتری از زمینه را به رنگمایه تیره اختصاص داد

کنتراست در رنگ

در ارتباط ما با دنیای اطراف، رنگمایه جایگزین رنگ است، در نتیجه در ایجاد تضاد اهمیتی بسیار بیشتر از رنگ دارد. از ابعاد سه گانه رنگ (جنبه رنگی (hue)، میزان اشباع (tone) و درخشندگی (chroma)) بعد اشباع، که به رنگمایه نزدیک تر است، اهمیت بیشتری دارد. بر طبق مطالعات یوهانس ایتن بر روی تضاد رنگ ها، مهم ترین تضاد رنگی، قبل از تضاد تیره - روشنی، تضاد سرد – گرم است. رنگ های گرم بازه قرمز تا زرد را در بر می گیرد، در حالی که رنگ های سرد بازه آبی تا سبز را شامل می شود. 

ایتن درباره کنتراست های رنگی دیگر نیز مطالعه کرده است که از میان آن ها می توان به تضاد رنگ های مکمل و تضاد همزمان اشاره کرد. هر یک از این تضاد ها به وجود آورنده کیفیتی رنگی است که می تواند برای تقویت مقصور بصری مورد استفاده قرار گیرد. تضاد رنگ های مکمل، تعادل نسبی سرد و گرم است. بر اساس تئوری رنگ مونسل، رنگ های مکمل رنگ هایی هستند که در چرخه رنگی دقیقا مقابل هم قرار دارند. 

در رنگ های پیگمنتی، رنگ مکمل را از دو راه می توان تشخیص داد: 1. وقتی دو رنگ مکمل با هم ترکیب شوند، رنگمایه ای کاملا خنثی و خاکستری میانه تولید می کنند. 2. دو رنگ مکمل با قرار گرفتن در کنار هم خصوصیت رنگی یکدیگر را به شدت تقویت می کنند. این دو پدیده در تئوری مونسل، "کنتراست همزمان" نام دارند. وی رنگ های مخالف در چرخه رنگ را از طریق پدیده فیزیولوژیکی "پس دید" در بشر یافته است. "پس دید" رنگی است که پس از خیره شدن به یک رنگ و قرار دادن صفحه سفیدی به جای آن، چند لحظه بر صفحه سفید دیده می شود. این فرایند به صورت دیگری نیز شکل می گیرد. اگر یک مربع خاکستری را درون سطحی با رنگ سرد قرار دهیم، این خاکستری مایه گرم پیدا می کند. به این معنی که با رنگمایه مکمل رنگ زمینه ترکیب می شود. 

به عبارت دیگر، رنگ مخالف نه تنها به صورت پس دید در مغز ما ساخته می شود، بلکه به طور همزمان، در فرایند فیزیولوژیکی خنثی سازی نیز ایجاد می گردد. که این فرایند عبارت است از تمایل آشکار انسان به حذف تمام محرک های بصری تا رسیدن به خنثی ترین و ساده ترین فرم ممکن.ما هر رنگی را که می بینیم، با رنگ مکملش ترکیب می کنیم. پس به نظر می رسد که در الگوی ادراکی ما نه تنها اثر محرک ها دائما کاهش می یابد، بلکه تلاش برای حذف رنگ های دیده شده برای دستیابی به رنگمایه میانی خاکستری نیز مدام در حال شکل گیری است. پس برای خنثی کردن این فراشد، استفاده از کنتراست بهترین راه است.